سهر

سهر

سهر در گویش دو سه هزار سال پیش یعنی قرمز یا فولاد گداخته و در جنوب سهر چند تپه قرمز رنگ وجود دارد که نقطه آغازین سهر از چشمه کنار تپه بوده است و به همین علت نام این روستا سهر 'گردیده است.
سهر

سهر

سهر در گویش دو سه هزار سال پیش یعنی قرمز یا فولاد گداخته و در جنوب سهر چند تپه قرمز رنگ وجود دارد که نقطه آغازین سهر از چشمه کنار تپه بوده است و به همین علت نام این روستا سهر 'گردیده است.

ولادت امام حسن مجتبی (ع) مبارک باد

در جود و کرم دست خدا هست حسن(ع) / دست همه را وقت عطا بست حسن(ع)
نومید نگردد کسی از درگه او / زیرا که کریم اهل بیت است حسن(ع)

چون امام حسن (ع) متولد شد، حضرت فاطمه زهرا به، پدرش علی (ع) عرض کرد: نامی برای او بگذار؛ علی (ع) فرمود: من در نام گذاری بر این کودک بر رسول خدا (ص) پیشی نمی گیرم. چون رسول خدا (ص) آمدند،، و آن کودک را در پارچه زردیپیچیده ، به نزد آن حضرت بردند. حضرت فرمود: مگر من به شما نگفته بودم که او را در پارچه زرد نپیچید؟ سپس آن پارچه را به کنار زد و پارچه سفیدی گرفته و کودک را در آن پیچید، آنگاه رو به علی (ع) کرده فرموده : آیا او را نامگذاری کرده ای؟ عرض کرد: من در نامگذاری وی به شما پیشی نمی گرفتم! رسول خدا (ص) فرمود : من هم در نامگذاری وی بر خدا سبقت نمی جویم !
در این وقت خدای تبارک و تعالی به جبرئیل وحی فرمود که برای محمد پسری متولد شده ، به نزد وی برو سلامش برسان و تبریک و تهنیت گوی وبه وی بگو : براستی که علی نزد تو به منزله هارون است نزد موسی ، پس او را به نام پسرها هارون نام بگذار!
جبرئیل از آسمان فرود آمد و از سوی خدای تعالی به حضرت رسول اکرم (ص) تهنیت گفت و سپس اظهار داشت: خدای تبارک و تعالی تو را مامور کرده که او را به نام پسر هارون نام گذاری. رسول خدا (ص) پرسید: نام پسر هارون چیست؟ عرض کرد: « شَبَر» فرمو: زبان من عربی است؟ عرض کرد: نامش را « حَسَن» بگذار ، و رسول خدا(ص) او حَسَن نامید.
بحارالانوار،ج 43، ص 238.
ملحقان احقاق الحق، ج10،ص448.


امام زین العابدین علیه السلام :حسن بن على بن ابى طالب علیهما السلام عابدترین و زاهدترین و با فضیلت ترین مردم روزگار خود بود . هرگاه حج مى رفت پیاده و گاه با پاى برهنه مى رفت ؛ هرگاه سخن از مرگ به میان مى آمد مى گریست ؛ هرگاه سخن از قبر به میان مى آمد مى گریست ؛ هرگاه سخن از قیامت و رستاخیز به میان مى آمد مى گریست ؛ هرگاه از گذشتن بر صراط یاد مى شد مى گریست ؛ هرگاه از حاضر شدن در دادگاه عدل الهى سخن به میان مى آمد ، چنان صیحه اى مى زد که بر اثر آن از هوش مى رفت ؛ هرگاه به نماز مى ایستاد بدنش در پیشگاه پروردگارش عزّ و جلّ ، مى لرزید ؛ هرگاه از بهشت و دوزخ سخن به میان مى آمد ، مانند مار گزیده به خود مى پیچید و بهشت را از خداوند مسئلت مى کرد و از آتش دوزخ به او پناه مى برد.
لأمالی للصدوق 

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :امّا حسن، او پسر من و فرزند من و پاره تنم و روشنایى چشمم و نور دلم و میوه قلبم است. او سرور جوانان اهل بهشت و حجّت خداوند بر امت است. دستور او دستور من، و گفته او گفته من است. از هر کس از او پیروى کند، از من است و هر کس نا فرمانیش نماید، از من نیست .
الأمالی للصدوق 

از امام حسن (ع)پرسیدند : نیازمندى چیست؟ فرمود : «آزمندى نفس به هر چیز»
از امام حسن پرسیدند : بخل چیست؟ فرمود : «آنچه را در دست خود ببینى [و نگهدارى] ، مایه شرف پندارى و آنچه را انفاق کنى ، از دست رفته بدانى.