سهر

سهر

سهر در گویش دو سه هزار سال پیش یعنی قرمز یا فولاد گداخته و در جنوب سهر چند تپه قرمز رنگ وجود دارد که نقطه آغازین سهر از چشمه کنار تپه بوده است و به همین علت نام این روستا سهر 'گردیده است.
سهر

سهر

سهر در گویش دو سه هزار سال پیش یعنی قرمز یا فولاد گداخته و در جنوب سهر چند تپه قرمز رنگ وجود دارد که نقطه آغازین سهر از چشمه کنار تپه بوده است و به همین علت نام این روستا سهر 'گردیده است.

امام حسین و آیه 107 سوره صافات

آبه 107 سوره صافات:  و فدیناه بذبح عظیم (ذبح بزرگی را جایگزین او نمودیم.)

فضل بن شاذان گوید: از حضرت رضا علیه السّلام چنین شنیدم که آن زمان که خداوند تبارک و تعالى به حضرت ابراهیم علیه السّلام امر فرمود که بجاى فرزندش اسماعیل، گوسفندى را که خداوند فرستاده بود ذبح نماید، حضرت ابراهیم علیه السّلام در دل آرزو کرد که اى کاش فرزندش اسماعیل علیهما السّلام را به دست خود ذبح مى‏کرد و دستور ذبح گوسفند بجاى ذبح فرزندش به او داده نشده بود، تا به این‏وسیله احساس پدرى را که عزیزترین فرزندش را به دست خود ذبح مى‏کند، داشته باشد و در نتیجه شایسته رفیع‏ترین درجات ثواب در صبر بر مصائب شود،

خداوند عزّ و جلّ هم به او چنین وحى فرمود: اى ابراهیم! به خاطر این ناراحتى و جزع و فزعت بر حسین و قتل او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعیل را- در صورتى که اگر او را ذبح مى‏کردى- پذیرفتم، و رفیع‏ترین درجات ثواب، در صبر بر مصائب را به تو خواهم داد

خداوند عزّ و جلّ نیز به او وحى فرمود که: اى ابراهیم! محبوبترین خلق من، نزد تو کیست! ابراهیم گفت: خدایا! مخلوقى خلق نکرده‏اى که از حبیبت محمّد صلى اللَّه علیه و آله نزد من محبوبتر باشد، خداوند به او وحى فرمود که: اى ابراهیم آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را؟ او گفت: نه، او را بیشتر دوست دارم، خداوند فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خودت را؟ عرض کرد: فرزند او را، خداوند فرمود: آیا بریده شدن سر فرزند او از روى ظلم، به دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد مى‏آورد یا بریدن سر فرزندت به دست خودت بخاطر اطاعت از فرمان من؟ گفت: بریده شدن سر فرزند او به دست دشمنانش دل مرا بیشتر به درد مى‏آورد، خداوند فرمود: گروهى که خود را از امّت محمّد صلى اللَّه علیه و آله مى‏دانند، فرزندش حسین را به ظلم و ستم به مانند گوسفند ذبح خواهند کرد و با این کار مستوجب خشم و غضب من خواهند شد، ابراهیم علیه السّلام بر این مطلب جزع و فزع نموده، دلش به درد آمد و شروع به گریه کرد،خداوند عزّ و جلّ هم به او چنین وحى فرمود: اى ابراهیم! به خاطر این ناراحتى و جزع و فزعت بر حسین و قتل او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعیل را- در صورتى که اگر او را ذبح مى‏کردى- پذیرفتم، و رفیع‏ترین درجات ثواب، در صبر بر مصائب را به تو خواهم داد، و این همان مطلبى است که آیه «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» (ذبح بزرگى را جایگزین او کردیم- صافات: 107) بدان اشاره دارد.
و لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه العلیّ العظیم .

منبع :
عیون أخبار الرضا ع-ترجمه غفارى و مستفید، ج‏1، ص: 427 و 428


شهادت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) تسلیت باد.

اى خفته همچو گنج، به ویرانه بقیع / پر مى‏ زند کبوتر دل، در هواى تو
در را به روى امت اسلام بسته‏ اند / آن گمرهان که بى خبرند از صفاى تو

کنیه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسین ( ع ) می رسید . پدرش حضرت سیدالساجدین ، امام زین العابدین ، علی بن الحسین ( ع ) است . امام محمد باقر (ع)  در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد .

حضرت امام محمدباقر(ع) در هفتم ذی‏الحجه‏ی به دست هشام بن عبدالملک اموی در مدینه مسموم گردید و در قبرستان بقیع در کنار امام حسن مجتبی(ع) و امام سجاد(ع) به خاک سپرده شد. آن حضرت به هنگام شهادت، پنجاه وهفت سال داشته و از امامت ایشان، در حدود بیست سال می‏گذشت. در دوران امامت آن حضرت، فرصت‏هایى برای نهضت فکری به دست آمده بود که امام باقر(ع) کمال استفاده را در جهت تربیت شاگرد و استحکام و گسترش تشیع و انقلاب فرهنگی نمود. امام باقر(ع) در فرصت کوتاه و مناسبی که به دست آمده بود، یکسره به تعلیم و نشر علوم اسلامی پرداخت و پایه‏های یک مرکز بزرگ علمی را که مملو از دانش‏پژوهان برجسته بود، پی‏ریزی کرد. این موقعیت حساس، سرفصل بزرگی در تاریخ تمدن اسلامی گشود و رشد اسلام در دوره‏های بعد، تاثیر فراوانی از آن پذیرفت.




احادیثی از امام محمد باقر (ع):

تَوَقَّ مُجازَفَةَ الهَوى بِدَلالَةٍ مِنَ العَقلِ
به رهبرىِ خِرد ، از در افتادن در هلاکت به وسیله هواى نفس ، خود را نگه دار

لا شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّةِ
شرافتى چون بلندْ همّتى نیست

لافَضیلَةَ کَالجِهادِ ، ولاجِهادَ کَمُجاهَدَةِ الهَوى
فضیلتى چون جهاد نباشد ، و هیچ جهادى چون پیکار با هواى نفْس نیست.

إنَّ أعجَلَ الطّاعَةِ ثَواباً لَصِلَةُ الرَّحِمِ؛
راستى که زودْ پاداش ترین طاعت ، صله رحم است.

اَلتَّواضُعُ الرِّضا بِالمَجلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وأن تُسَلِّمَ عَلى مَن لَقیتَ وأن تَترُکَ المِراءَ وإن کُنتَ مُحِقّاً؛
فروتنى آن است که [انسان] به نشستن در جایى فروتر از شأنش راضى باشد ، و به هر کس برخوردى سلام گویى ، و هر چند بر حق باشى ، کشمکش را رها کنى.

قُولُوا لِلنّاسِ أحسَنَ ما تُحِبّونَ أن یُقالَ لَکُم؛
بهترین چیزى که مى خواهید مردم به شما بگویند ، به آنها بگویید

رَبِّ أَصلِح لِی جَماعَةَ إخوَتی و أخواتی و مُحِبِّیَّ ، فَإنَّ صَلاحَهُم صَلاحِی
خدایا! همه برادران و خواهرانم و دوستدارانم را اصلاح فرما ، که صلاح ایشان صلاح من است

لَوْ أُوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَةِ لا یَتَفَقَّهُ فِی الدّینِ، لَأَوجَعْتُهُ.
فرمود: اگر جوانى از جوانان شیعه را نزد من بیاورند که به مسائل دین ـ و زندگى ـ آشنا نباشد، او را تنبیه و تأدیب خواهم کرد (تا به دنبال تحصیل مسائل دین برود).