سهر

سهر

سهر در گویش دو سه هزار سال پیش یعنی قرمز یا فولاد گداخته و در جنوب سهر چند تپه قرمز رنگ وجود دارد که نقطه آغازین سهر از چشمه کنار تپه بوده است و به همین علت نام این روستا سهر 'گردیده است.
سهر

سهر

سهر در گویش دو سه هزار سال پیش یعنی قرمز یا فولاد گداخته و در جنوب سهر چند تپه قرمز رنگ وجود دارد که نقطه آغازین سهر از چشمه کنار تپه بوده است و به همین علت نام این روستا سهر 'گردیده است.

ولادت امام محمد باقر (علیه السلام ) مبارک.

زاید مادر گیتى ز بهر خدمت مردم / به جود و بخشش و لطف و سخاى حضرت باقر
به ذرات جهان یکسر بود او هادى و رهبر / که جان عالمى گردد فداى حضرت باقر

آن حضرت را باقر لقب دادند که به معنای شکافنده‏ی علوم است، زیرا آن بزرگوار مشکلات و پیچیدگی‏های علمیِ عصرِ خود را با دقت و ظرافتِ خاصی تجزیه و تحلیل می‏کرد. ایشان که دریافته بود فرهنگ تشیع در انزوا قرار گرفته و زیر چکمه‏ی جلاّدان اُموی، بی‏رَمَق مانده است، دست به یک انقلاب وسیع فرهنگی زد و با تشکیل حوزه‏ی علمیه و تربیت شاگردان برجسته، فقه آل محمد(ص) و خط فکری تشیُّع را آشکار ساخت.

پیامبرصلی الله علیه وآله :
یا جابِرُ! فَإذا لَقَیتَهُ [الإمامَ الباقِرَعلیه السلام ]فَاقرَئهُ مِنّی السَّلامَ
ای جابر! هر گاه او [امام باقرعلیه السلام] را دیدار کردی ، سلام مرا به او برسان
بحار الأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۲۲۳ .

امام باقرعلیه السلام :
تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ حَسَنَةٌ
لبخند آدمی به روی برادر دینی ‏اش حسنه است
بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۲۸۸ .

امام باقرعلیه السلام :
خُذُوا الکَلِمَةَ الطَّیِّبَةَ مِمَّن قالَها و إن لَم یَعمَل بِها
سخن نیک را از گوینده آن برگیرید ، اگر چه به آن عمل نکند
تحف العقول ، ص ۲۹۱ .


فرا رسیدن ایام محرم الحرام ، ایام سوگواری سالار شهیدان و یاران با وفای ایشان تسلیت باد.

شده آسمان خیمه ی غم / زمین و زمان غرق ماتم / دوباره افق رنگ خون است / سلام ای هلال محرم


اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ، وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ، وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَیْن



باز این چو شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است ....

امام حسین و آیه 107 سوره صافات

آبه 107 سوره صافات:  و فدیناه بذبح عظیم (ذبح بزرگی را جایگزین او نمودیم.)

فضل بن شاذان گوید: از حضرت رضا علیه السّلام چنین شنیدم که آن زمان که خداوند تبارک و تعالى به حضرت ابراهیم علیه السّلام امر فرمود که بجاى فرزندش اسماعیل، گوسفندى را که خداوند فرستاده بود ذبح نماید، حضرت ابراهیم علیه السّلام در دل آرزو کرد که اى کاش فرزندش اسماعیل علیهما السّلام را به دست خود ذبح مى‏کرد و دستور ذبح گوسفند بجاى ذبح فرزندش به او داده نشده بود، تا به این‏وسیله احساس پدرى را که عزیزترین فرزندش را به دست خود ذبح مى‏کند، داشته باشد و در نتیجه شایسته رفیع‏ترین درجات ثواب در صبر بر مصائب شود،

خداوند عزّ و جلّ هم به او چنین وحى فرمود: اى ابراهیم! به خاطر این ناراحتى و جزع و فزعت بر حسین و قتل او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعیل را- در صورتى که اگر او را ذبح مى‏کردى- پذیرفتم، و رفیع‏ترین درجات ثواب، در صبر بر مصائب را به تو خواهم داد

خداوند عزّ و جلّ نیز به او وحى فرمود که: اى ابراهیم! محبوبترین خلق من، نزد تو کیست! ابراهیم گفت: خدایا! مخلوقى خلق نکرده‏اى که از حبیبت محمّد صلى اللَّه علیه و آله نزد من محبوبتر باشد، خداوند به او وحى فرمود که: اى ابراهیم آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را؟ او گفت: نه، او را بیشتر دوست دارم، خداوند فرمود: آیا فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خودت را؟ عرض کرد: فرزند او را، خداوند فرمود: آیا بریده شدن سر فرزند او از روى ظلم، به دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد مى‏آورد یا بریدن سر فرزندت به دست خودت بخاطر اطاعت از فرمان من؟ گفت: بریده شدن سر فرزند او به دست دشمنانش دل مرا بیشتر به درد مى‏آورد، خداوند فرمود: گروهى که خود را از امّت محمّد صلى اللَّه علیه و آله مى‏دانند، فرزندش حسین را به ظلم و ستم به مانند گوسفند ذبح خواهند کرد و با این کار مستوجب خشم و غضب من خواهند شد، ابراهیم علیه السّلام بر این مطلب جزع و فزع نموده، دلش به درد آمد و شروع به گریه کرد،خداوند عزّ و جلّ هم به او چنین وحى فرمود: اى ابراهیم! به خاطر این ناراحتى و جزع و فزعت بر حسین و قتل او، ناراحتى و اندوهت بر اسماعیل را- در صورتى که اگر او را ذبح مى‏کردى- پذیرفتم، و رفیع‏ترین درجات ثواب، در صبر بر مصائب را به تو خواهم داد، و این همان مطلبى است که آیه «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» (ذبح بزرگى را جایگزین او کردیم- صافات: 107) بدان اشاره دارد.
و لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه العلیّ العظیم .

منبع :
عیون أخبار الرضا ع-ترجمه غفارى و مستفید، ج‏1، ص: 427 و 428


ولادت امام هادی (ع) مبارک

ز سوی عرش رحمن، نوید شادی آمد / بشارت ای محبان، امام هادی آمد
کجایی یابن زهرا بده عیدی مارا / که روح عشق و ایمان امام هادی آمد

حضرت امام هادی(ع) دهمین چراغ فروزان هدایت، در نیمه‏ی ذی حجّه‏ی سال ۲۱۲ ق در قریه‏ای در نزدیکی مدینه به دنیا آمد. مادرش سَمانه معروف به سیّده می‏باشد. ابوالحسن ثالث کنیه‏ی حضرت و هادی، نقی، مرتضی، فقیه، امین و متوکل، از القاب آن امام هستند. مُعتَصِم، واثق، متوکل، مُنتَصَر، مُستَعین و مُعتزّ از خلفای دوران حیات امام هادی(ع) بوده‏اند. پنج فرزند برای آن حضرت ذکر شده است. امام هادی(ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در سن هشت سالگی به امامت رسیده و عهده‏دار ولایت مسلمانان گردید. آن حضرت در همان دوران خردسالی، آن چنان از علم و هوشیاری و کمالات فوق العاده‏ای برخوردار بود که اطرافیان را حیران می‏نمود. امام دهم، همچنین در راستای انتشار مکتب تشیع به تربیت شاگردان متعددی پرداخت که حضرت عبدالعظیم حَسَنی، ابن سِکّیت اهوازی، ابوهاشم جعفری، جعفر بن سهیل و اسماعیل بن مهران از آن جمله‏اند. آن حضرت در تحکیم و استواری فقه و عقاید و فرهنگ تشیع، همت جدی و وسیع نمود و در این راستا، کتاب‏هایی نوشت که رساله‏هایی در ردّ جَبْر و تَفویض، اثبات عدل، احکام دین و نیز تفسیر صَحَّةُالخِلقَه و... از آن جمله‏اند.



احادیثی از امام هادی علیه السلام:


إیّاکَ والحَسَدَ فَإنَّهُ یَبینُ فیکَ، ولا یَبینُ فی عَدُوِّک؛
مبادا حسد ورزى؛ که اثرش در تو آشکار می‌شود و در دشمنت آشکار نمی‌شود.

مَن جَمَعَ لَکَ وُدَّهُ و رَأیَهُ فَاجمَعْ لَهُ طاعَتَکَ
هر کس نهایت دوستی و رأی[نیکش] را به تو عرضه کرد ، تو نیز نهایت فرمانبری‏ات را به او ابراز کن

الغِنی قِلَّةُ تَمَنّیکَ وَ الرِّضا بِما یَکفیکَ
توانگری ، کمی آرزو و رضایت به چیزی است که تو را بسنده است

مَن هانَت عَلَیهِ نَفسُهُ فَلا تَأمَن شَرَّهُ
از شرّ کسی که خودش را سبک شمارد ایمن مباش

الهَزءُ فُکاهَةٌ السُّفَهاءِ و صِناعَةُ الجُهّالِ
ریشخند کردن ، شوخی کم‏خردان و کردار نادانان است

السَّهَرُ اَلَذُّ لِلمَنامِ وَ الجُوعُ یَزیدُ فی طیبِ الطَّعامِ
شب بیداری ، خواب را لذّت بخش‏تر و گرسنگی ، خوراک را گواراتر می‏کند

شهادت حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) تسلیت باد.

اى خفته همچو گنج، به ویرانه بقیع / پر مى‏ زند کبوتر دل، در هواى تو
در را به روى امت اسلام بسته‏ اند / آن گمرهان که بى خبرند از صفاى تو

کنیه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسین ( ع ) می رسید . پدرش حضرت سیدالساجدین ، امام زین العابدین ، علی بن الحسین ( ع ) است . امام محمد باقر (ع)  در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد .

حضرت امام محمدباقر(ع) در هفتم ذی‏الحجه‏ی به دست هشام بن عبدالملک اموی در مدینه مسموم گردید و در قبرستان بقیع در کنار امام حسن مجتبی(ع) و امام سجاد(ع) به خاک سپرده شد. آن حضرت به هنگام شهادت، پنجاه وهفت سال داشته و از امامت ایشان، در حدود بیست سال می‏گذشت. در دوران امامت آن حضرت، فرصت‏هایى برای نهضت فکری به دست آمده بود که امام باقر(ع) کمال استفاده را در جهت تربیت شاگرد و استحکام و گسترش تشیع و انقلاب فرهنگی نمود. امام باقر(ع) در فرصت کوتاه و مناسبی که به دست آمده بود، یکسره به تعلیم و نشر علوم اسلامی پرداخت و پایه‏های یک مرکز بزرگ علمی را که مملو از دانش‏پژوهان برجسته بود، پی‏ریزی کرد. این موقعیت حساس، سرفصل بزرگی در تاریخ تمدن اسلامی گشود و رشد اسلام در دوره‏های بعد، تاثیر فراوانی از آن پذیرفت.




احادیثی از امام محمد باقر (ع):

تَوَقَّ مُجازَفَةَ الهَوى بِدَلالَةٍ مِنَ العَقلِ
به رهبرىِ خِرد ، از در افتادن در هلاکت به وسیله هواى نفس ، خود را نگه دار

لا شَرَفَ کَبُعدِ الهِمَّةِ
شرافتى چون بلندْ همّتى نیست

لافَضیلَةَ کَالجِهادِ ، ولاجِهادَ کَمُجاهَدَةِ الهَوى
فضیلتى چون جهاد نباشد ، و هیچ جهادى چون پیکار با هواى نفْس نیست.

إنَّ أعجَلَ الطّاعَةِ ثَواباً لَصِلَةُ الرَّحِمِ؛
راستى که زودْ پاداش ترین طاعت ، صله رحم است.

اَلتَّواضُعُ الرِّضا بِالمَجلِسِ دُونَ شَرَفِهِ وأن تُسَلِّمَ عَلى مَن لَقیتَ وأن تَترُکَ المِراءَ وإن کُنتَ مُحِقّاً؛
فروتنى آن است که [انسان] به نشستن در جایى فروتر از شأنش راضى باشد ، و به هر کس برخوردى سلام گویى ، و هر چند بر حق باشى ، کشمکش را رها کنى.

قُولُوا لِلنّاسِ أحسَنَ ما تُحِبّونَ أن یُقالَ لَکُم؛
بهترین چیزى که مى خواهید مردم به شما بگویند ، به آنها بگویید

رَبِّ أَصلِح لِی جَماعَةَ إخوَتی و أخواتی و مُحِبِّیَّ ، فَإنَّ صَلاحَهُم صَلاحِی
خدایا! همه برادران و خواهرانم و دوستدارانم را اصلاح فرما ، که صلاح ایشان صلاح من است

لَوْ أُوتیتُ بِشابٍّ مِنْ شَبابِ الشّیعَةِ لا یَتَفَقَّهُ فِی الدّینِ، لَأَوجَعْتُهُ.
فرمود: اگر جوانى از جوانان شیعه را نزد من بیاورند که به مسائل دین ـ و زندگى ـ آشنا نباشد، او را تنبیه و تأدیب خواهم کرد (تا به دنبال تحصیل مسائل دین برود).

ولادت امام علی بن موسی الرضا (ع) مبارک باد.

به گوش دل ندا آمد، که یار دلربا آمد .... به درد ما دوا آمد، رضا آمد، رضا(ع) آمد
خدا داد آنچه را وعده،‌ بشد در ماه ذیقعده ... که آمد بهترین بنده، رضا آمد ، رضا آمد

با نام رضا به سینه ها گل بزنید ، با اشک به بارگاه او پل بزنید،
فرمود که هر زمان گرفتار شدید، بردامن ما دست توسل بزنید

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد.یکی از القاب مشهور حضرت " عالم آل محمد " است . این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد.جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی براین سخن است.
پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام ) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادرگرامیشان " نجمه " نام داشت.
حضرت رضا (علیه السلام ) در یازدهم ذیقعده‌الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که :" هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر " لااله‌الاالله " رااز شکم خود می‌شنیدم, اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت.
نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد, در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.

یاسر، خادم حضرت می گوید: "امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود:" اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود:، به همین جهت بسیار اتفاق می افتاد که امام ما را صدا می کرد و در پاسخ او می گفتند:" به غذا خوردن مشغولند" و آن گرامی می فرمود: "بگذارید غذایشان تمام شود.




احادیثی از امام رضا علیه السلام:


مَن سَألَ اللَّهَ التَّوفیقَ و لَم یَجتَهِد فَقَدِ استَهزَأَ بِنَفسِهِ
هر کس از خدا توفیق بخواهد و تلاش نکند ، خود را مسخره کرده است

مَن لَقِیَ فَقیراً مُسلِماً فَسَلَّمَ عَلَیهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَی الأغنیاءِ لَقِی اَللَّهَ یَومَ القِیامَةِ و هُوَ عَلَیهِ غَضبانٌ
هر کس مسلمان فقیری را دیدار کند و برخلاف سلامی که به ثروتمندان می‏کند، به او سلام کند ، روز قیامت در حالی به دیدار خدا می‏رود که بر او خشگمین است

إنَّ الَّذی یَطلُبُ مِن فَضلٍ یَکُفُّ بِهِ عِیالَهُ أعظَمُ أجرا مِنَ المُجاهِدِ فی سَبیلِ اللّه 
کسى که در جستجوى روزىِ بیشتر کوشد تا نانخورِ خود را کفایت رساند ، مزدش از مجاهد در راه خدا بزرگ تر است.

لَیسَ لِبَخیلٍ راحَةٌ ، ولا لِحَسودٍ لَذَّةٌ ، ولا لِمُلوکٍ وَفاءٌ ، ولا لِکَذوبٍ مُرُوَّةٌ؛
بخیل را آسایش نیست ، و حسود را لذّت نیست ، و پادشاهان را وفا نیست ، و دروغزن را مروّت نیست.

اَلسَّخِیُّ یَأکُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِیَأکُلوا مِن طَعامِهِ وَالبَخیلُ لایَأکُلُ مِن طَعامِ النّاسِ لِئَّلاّ یَأکُلُوا مِن طَعامِهِ
سخاوتمند از خوراک مردم بخورد تا مردم از خوراکش بخورند ، و بخیل از خوراک مردم نخورَد تا از خوراکش نخورند.

پاداش زیارت حضرت رضا(علیه السلام):

جناب شیخ طوسی از حضرت رضا(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود:«در خراسان بقعه‏ای است و زمانی خواهد آمد که آن بقعه همواره محل رفت و آمد و مطاف فرشتگان می‏شود تا روز قیامت که در صور دمیده می‏شود و قیامت فرا می‏رسد.»
پرسیدند: ای پسر رسول خدا! این بقعه کدام بقعه است؟ فرمود:«این بقعه در سرزمین طوس است، به خدا سوگند! آن زمین، باغی از باغهای بهشت است. هر که مرا دراین بقعه زیارت کند مانند کسی است که رسول خدا را زیارت کرده است و برای او پاداش هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول نوشته خواهد شد و من و پدرانم روز قیامت شفاعت کننده او خواهیم بود.»